شرحی پارینه سنگی

ساخت وبلاگ

(( آشنایی با فرهنگ های همجوار در دوره پارینه سنگی ))

این مقاله گرفته شده از وبلاگ باستان شناسی در عمل وابسته به گروه باستانشناسی مجتمع آموزش عالی نیشابور می باشد .

‌که در آذر ماه سال ۱۳۸۹ منتشر شده است .

برداشت و تبین: فرشته اتابکی، محسن خدادی گرپی و سپیده هدایتی زاده

برای مقدمه و طرح مباحث مربوط به عصرسنگ محیط و چشم انداز طبیعی آغاز مناسبی است. وابستگی چند جانبه و رابطه تنگاتنگ انسان دوره پارینه سنگی با محیط طبیعی سبب این پیشنهاد است. ابتدا باید گذری مختصر به شرایط محیطی و وضعیت کلی زمین در دوره مذکور داشته باشیم. دلیل ارجاع و تکیه بر مسائل محیطی کمبود و در مواردی نبود اطلاعات دیگر(از جمله بقایای انسانی در خاور نزدیک و نهشته های فرهنگی کاوش شده ) در چشم انداز ها و بافتارهای پارینه سنگی است.

سیال بودن گونه های انسانی دوره پارینه سنگی که احتمالا این نیز می تواند نشأت گرفته از تغییرات محیطی بوده، باعث بوجود نیامدن مکانهایی برای استقرارهای طولانی مدت دائم یا حتی نیمه دائم شده است. بر همین اساس(نبود شواهد کافی) باید از ارائه دیدگاههای مطلق در مورد انسان عصر سنگ و فرهنگش به طور جدی پرهیز کرد. البته به معنای بی ساختار بودن پژوهش های پارینه سنگی نیست.

طبق بررسی زمین شناسان مانند مطالعه بر روی قدیمیترین رسوبات کف اقیانوسها و مطالعه سنگهای کهن،عمر کره زمین را بالغ بر 8/4 میلیارد سال تخمین زده اند و آن را به چند دوره تقسیم نموده اند. در این میان یکی از دوره ها زمین شناسی که برای باستانشناسان و انسانشناسان از اهمیت بیشتری برخوردار است، دوره سوم زمین شناسی یعنی سنوزئیک(عصر پستانداران) است. در این دوره خزندگان غول پیکر و به طور کلی دایناسورها که مدتها بر روی زمین احتمالا گونه مسلط بودند نابود شده و موجودات سازگار با شرایط جدید به زیستن ادامه دادند. پستانداران کوچک مهمترین گروه این موجودات انطباق یافته با شرایط جدید در دوره سوم هستند.

پلئیستوسن جزئی از تقسیمات کلی دوره سنوزوئیک است در این دوره که به عصر یخبندان مشهور است زمین چندین ریز دورۀ یخچالی و میان یخچالی را طی کرد که به همراه آن رطوبت محیط هم بالا می رفت این رطوبت گاهی به شکل رطوبت خشک مانند ایجاد یخچالها بر اثر بارش برفهای سنگین و گاهی پس از فواصل گرم به شکل ریزش باران پدیدار می شده است. این شرایط ناپایدار در همه نواحی جهان یکسان نبوده اما عمدتا و به طور کلی سرما از قطب شمال شروع و تا حدود خط استوا تاثیر هایی می گذاشته است. بدیهی است که این تاثیر طیفی بوده است یعنی از شمال به جنوب در نیمه کره شمالی و برعکس در نیم کره جنوبی از شدت آن کاسته می شده است. این شرایط در حدود 2میلیون سال پیش شروع و تا 10هزار سال قبل یعنی آغاز دوره هولوسین ادامه یافت.در این عصر بسیاری از مناطق اندونزی از طریق فلات سوندا به جنوب شرقی آسیا متصل بود، تاسمانی و گینه نو هر دو به استرالیا وصل بودند، شمال شرقی سیبری از طریق پل زمینی برینگ به آلاسکا راه داشت و در مقیاسی کوچکتر بریتانیا به قاره اروپا متصل بود(این واقعیت ها می تواند توجیه مهاجرت گونه های انسانی و انتشار آنها در سراسر کره زمین باشد).

پستانداران بزرگی چون ماموتها، خرسهای عظیم الجثه، نوعی تنبل غول پیکر، ببر دندان خنجری، کرگدنهای بزرگ پوشیده از پشم، گوزن شمالی، انواعی از میمونها و گونه های متفاوت انسانی(به تناسب زمان) از جمله مهمترین موجودات این عصر هستند؛ پوشش گیاهی و جانوری در همه نقاط یکسان نبوده و از تنوع بسیاری برخوردار بود. پلئیستوسن را به سه(و بعضی به چهار) دوره اصلی تقسیم نموده اند:

1-پلئیستوسن قدیم یا عمیق(یخبندان قدیم):آغاز این دوره را در حدود دومیلیون سال پیش می دانند و آغاز نوسانات آب و هوائی را همراه با شروع آن می سنجند. گونه انسانی آسترالاپیکتوس در پلئیستوسن قدیم هنوز هم در نقاطی از زمین به زیست خود ادامه می داد (البته پیدایش آسترالوپیتکوسها را در حدود 5میلیون سال پیش در آفریقا نسبت می دهند).

2-پلئیستوسن میانی(یخبندان میانی): در حدود هفتصد هزار سال پیش آغاز گردید. تغییرات آب و هوایی در پلئیستوسن میانی شدت می گیرد به طوری که وضیعیت اقلیمی جهان از مرحله سرد تا گرم و تغییر مجدد آن بیش از هفتادوپنج درصد این دوره را در بر داشته است (در حدود هشت دوره یخبندان اصلی). گونه انسانی هوموارکتوس (انسان راست قامت) جایگزین گونه های پیش یعنی آسترالوپیتکوسها و هوموهابیلیس(انسان ابزار ساز) می گردد. نئاندرتالها نیزبه احتمال در اواخراین دوره به ظهور رسیده اند.

3-پلئیستوسن جدید یا مرتفع(یخبندان جدید):این دوره از حدود 125000 سال پیش آغاز شد و طی آن تحولاتی در وضع انسان و حیوان پدیدار گشت. هوموارکتوسها ناپدید و نئاندرتالها و هوموساپینس(انسان هوشمند)جایگزین ارکتوسها میگردند، در اواخر پلئیستوسن شاهد ظهور گونه ای به نام هوموساپینس ساپینس (انسان هوشمند هوشمند یا انسان امروزی) بر روی زمین هستیم که گونه ای بسیار موفق از لحاظ سازگاری با محیط و چیرگی بر رقبا و سیطره بر محیط طبیعی به شمار می رود.

اما بهتر است راجع به چگونگی تقسیمات عصر سنگ نیز بطور عمومی اشاره ای بنماییم. واژه پالئولیتیک(Paleolithic) در قرن نوزدهم برای اصطلاح عصر حجر یا پارینه سنگی مورد استفاده قرار گرفت و سبب این نامگذاری بدست آمدن ابزارهای سنگی با تکنیکهای ساخت ابتدایی و نسبت دادن آنها به دورانهای اولیه زندگی بشر بود. در این دوران ابزار به صورت ابتدایی و خشن و صیقل نیافته ساخته می شد، اما به ضرورت تقسیماتی برای آنها و دوره های ساخت آنها در نظر گرفته شد در اروپا وآسیای غربی این دوران طویل را به سه دوره تقسیم نمودند:پارینه سنگی قدیم، میانه و جدید.

پارینه سنگی قدیم را طبق اظهار نظرهای بسیاری می توان همزمان با اوایل دوره زمین شناسی پلئیستوسن قدیم در نظرگرفت، هرچند آسترالوپیکتوسها را در گونه انسانها قرار می دهند و دراین دوره می زیسته اند، اما هنوز ابزارسازی آنها بطور یقین نه اثبات شده ونه شواهد قطعی که ابزار ساز بودن آن را ثابت کند، بدست نیامده. قدیمترین ابزار یافت شده از این دوره دارای عمری بالغ بر 8/1میلیون سال هستند که سازندگان آنها را هوموهابیلیسها میدانند. به علت پیدا شدن این ابزار در تنگ اُلدوان (گردنه ای در بند الدوای در تانزانیا) نام این ابزار و ابزارهایی با این مشخصات را فرهنگ ابزارسازی اُلدوان نامگذاری کردند.

این ادوات سنگی بسیار ابتدائی، زمخت و اغلب از دستکاری جزئی تکه سنگها(قلوه سنگها) به وجود می آمدند. چون تا کنون فرهنگ ابزارسازی قدیمی تر از اُلدوان بدست نیامده و هنوز در ابزارسازی آسترالاپیتکوسها جای تردید بسیاری هست می توان اظهار داشت که این ابزارها قدیمترین ابزارسنگی بشراولیه است و سازنده آنها بطور حتم هوموهابیلیسها می باشند.هرچند ممکن است تکنیک ساخت این ابزارها تا مدتها مورد استفاده هوموارکتوسها نیز قرار می گرفته است و ­­توسط هوموارکتوسها این فرهنگ ادامه پیدا کرده باشد اما فرهنگی که بسیاری از باستانشناسان به خود هوموارکتوسها نسبت می دهند فرهنگ آشولین است. در مورد نسبت دادن این فرهنگ به این گونه باید بسیار محتاطانه برخورد کرد و از قطعیت پذیرش این نظریه بهتر است صرف نظر نمود. ابزار آشولین اولین بار در ناحیه آشول در فرانسه بدست آمده است و از لحاظ مقایسه با ابزار الدوان دارای تکنیکی پیشرفته تر و کاربردی تر می باشد.

ابزارهای آشولین بیشتر با نام تبرهای دستی نامگذاری می شوند، ابزارهایی با یک لبه تیز را یک وجهی و ابزار با دو لبه تیز را دو وجهی می نامند. از لایه های پایانی پلئیستوسن قدیم این نوع ابزار به دست آمده است. این فرهنگ در آفریقا، آسیاو اروپا مشاهده شده که دلیل این پراکندگی را طبق نظریه مهاجرت شمالی می توان مهاجرت هوموارکتوسها به مناطق شمالی تر از آفریقا دانست.

پارینه سنگی میانه یا متوسط: می توان شروع آن را در حدود یکصد هزار سال پیش یعنی اواخر دوره پلئیستوسن میانی دانست،همانطور که قبلا اشاره شد فرهنگ آشولین تا اواسط این دوره ادامه پیدا کرد اما این ابزار کم کم جای خود را به فرهنگ ابزارسازی موسترین داد. به عقیده بسیاری از متخصصان پالئولتیک پیدایش این ابزار به طور قطع به نئاندرتالها باز می گردد، به خاطر نمونه های تقریبا زیاد و نسبتا خوب یافت شده همراه بقایای انسانی تائید شده از سوی زیست انسان شناسان که نئاندرتال بودن آنها به اثبات رسیده در کنار ابزار با ویژگی های فرهنگ ابزارسازی موسترین می توان بر این نظریه تا حدود زیادی اتکا کرد و سازندگان ابزار موسترین را نئاندرتالها دانست.

ابزار موسترین از تنوع و تکنولوژی ساخت بیشتری و بهتری نسبت به فرهنگ آشولین برخوردار هستند. خراشنده ها، کوبنده ها، پوینترها یا سوراخ کننده ها و تبرهای دستی از مهمترین ابزارهای مورد استفاده در این دوره هستند. برداشت ها در این ابزارها حساب شده صورت می گرفته، سطوح اغلب صیقل داده می شدند. در یک سمت ابزار موستری اغلب برآمدگی کوچکی به عنوان پاشنه یا سکوی ضربه مشاهده می شود.

بیشترین آثار مربوط به این فرهنگ در غارها و پناهگاههای طبیعی بدست آمده است. درست است که نتیجه استقرار انسان در یک محدودۀ مشخص، تجمع و تراکم آثار و مواد مختلف درحوزه استقرار را در بر دارد اما این نکته را نیز باید در نظر گرفت که فرآیندهای فرهنگی مخصوصا در دوره پارینه سنگی در کشاکش با فرآیندهای طبیعی رخ می دادند و در نتیجه همیشه این تمرکز و تراکم آثار در نواحی خاص صورت نمی گرفت. نمونه هایی در روسیه، فرانسه، فلسطین، تیشیک تاش ازبکستان و ... دربردارنده گوری با جسد چمباتمه زده ای در درون آن بدست آمده که نظریه تدفین مردگان در نئاندرتالها را به اثبات می رساند

پارینه سنگی جدید: پارینه سنگی جدید که تا حدود یازده هزارسال پیش در خاورنزدیک ادامه داشته با نوع ادوات سنگی تیغه ها در اندازه های مختلف که غالبا بسیار ظریف و کوچک و همچنین در بعضی مناطق ادواتی ساخته شده از استخوان یا شاخ و عاج حیوانات، شناخته شده، تیغه ها،ریزتیغه ها، ابزارهای سوراخ کننده(سوزن مانند) تدفین مردگان، نقاشی های درون غارها و روی صخره ها، پیکرک ها، استفاده از آتش، شکار حیوانات بزرگ و... دیگر مشخصه های پارینه سنگی جدید می باشند. به دلیل تنوع بسیار بیشترابزار پارینه سنگی جدید و کاربردی تر شدن آنها نسبت به دوره های پیشین، فرهنگهای پارینه سنگی جدید بیشترجنبه محلی با ویژگی های منطقه ای، و بر اساس کاربرد در آن منطقه ساخته می شدند که با نام گذاری های مختلفی شناسائی می شوند.

شروع پارینه سنگی جدید به احتمال در اواخر پلئیستوسن جدید بوده و پدید آورندگان آن را می توان انسان هوشمند(هوموساپینس ساپینس) دانست. در پارینه سنگی جدید باز هم به علت عدم وجود ابزار و سازه ها جهت بهره برداری از منابع طبیعی میزان بارش سالیانه و پوشش گیاهی و وجود منابع فصلی از اهمیت بسیاری برخوردار بود. بنا به عقیده بسیاری از متخصصان زمینه های شکل گیری روستاهای اولیه در پارینه سنگی جدید به وقوع پیوست و اهلی کردن برخی گیاهان و برخی جانوران به احتمال بسیار در این زمان صورت گرفته که در مناطق مختلف از لحاظ زمانی متفاوت است. گسترده شدن طیف غذایی در پارینه سنگی جدید مانند استفاده از بوته ها، تخم پرندگان، گوشت حیوانات شکار شده بزرگ و کوچک استفاده از غذاهای دریایی، استفاده از حلزون ها، لاک پشتهاو... از ویژگی های انطباق پذیری است که بسیاری از پژوهش های باستان شناسی آن را تایید می کند. در نظر گرفتن این موضوع می تواند ما را از تک قطبی نگری نسبت به انطباق محیطی بر حذر دارد به این صورت که انطباقها فقط با کوچ و یا سازگار کردن با شرایط جوی یک گونه در محیط نیست بلکه طیف گسترده تر و وسیعتری را شامل می شود که باید آنها را نیز در نظر گرفت(مانند تغییر منابع غذایی همراه با تغییر شرایط).

مدارک بدست آمده از بقایای چند میلیون سال گذشته در ارتباط با دوران پارینه سنگی حاکی از آن است که عموما خصوصیات و نحوه زندگی در هر اجتماعی به مناطق مجاور و حتی دور سرایت نموده و از حدود آن اجتماع به خارج منتشر می شده و به تدریج می توانسته به نواحی دیگر جهان راه یابد (که البته باید شرایط جغرافیایی هر منطقه را در این تاثیرپذیری در نظر گرفت) و این فرهنگها معمولا پس از ورود به هر منطقه بعد از گذشت زمان دارای خصوصیات منطقه ای خاص خود می شوند که این امر در دوره پارینه سنگی جدید به خوبی قابل مشاهده است. دراین مبحث، حوزه مورد نظر، آسیای مرکزی، خاورمیانه و حوزه شرقی مدیترانه یا لوانت است که به اختصار به آنها اشاره خواهد شد.

پژوهش های انسان شناسی – باستان شناسی در ایران امروزی برای شناسایی دوره پارینه سنگی بسیار محدود است. به دلیل همین امر، اطلاعات به دست آمده نیز بسیار ناچیز و فرض و پیش فرض است. ولی به نظر می رسد که با توجه به جغرافیای طبیعی و وضعیت اقلیمی ایران، در این سرزمین دسته های کوچکی از انسان به صورت پراکنده قادر به زیست و تامین نیازهای غذایی خود بوده اند.

هنوز کاملا مشخص نیست که اولین انسانها از کجا و از چه جهتی به منطقه ایران وارد شده اند. گواینکه مشخص کردن چنین مسئله ای نیز به سادگی ممکن نباشد. براساس کشفیات باستان شناسی در منطقه لوانت که قدیمیترین آثار را به این منطقه نسبت می دهند منطقی به نظر می رسد که تصور نمائیم در دوره پلیئستوسن قدیم در حدود یک میلیون سال پیش اجتماعات انسانی باادوات سنگی مشخص خود به تدریج ازآفریقا به مناطقی مانند عربستان ولوانت راه یافته وبه تدریج به نواحی بین النهرین و ایران منتشر شده اند. مسیر این جابجابی هنوز از حد فرض وگمان فراتر نرفته است مسیرهای مهاجرت ازشمال، از آسیای مرکزی یا از راه قفقاز، جنوب روسیه و از جهت شرق از شبه قاره هند مسیرهای احتمالی ارائه شده دیگر برای این جابجایی های احتمالا گروهی تدریجی هستند که هیچ کدام تا کنون به قطعیت نرسیده اند، اما معمولا به ایران به عنوان راه ارتباطی بین اروپا وآسیا وآفریقا نگریسته می شود.

مدیترانه شرقی در تحولات فرهنگها نقش بسیار مهمی را داراست زیرا بعد از انتشار گونه های انسانی از آفریقا به آسیا، منطقه لوانت منطقه ای بسیار مناسب برای ایجاد استقرار بشمار میرفته است. نمونه های بسیاری از انواع گونه ها از این منطقه بدست آمده و به نظر بسیاری از باستانشناسان در دوره های بعدی دراین منطقه به علت شرایط خاص جغرافیایی اولین یکجانشینی های نیمه دائم شکل گرفته اند. تنوع اقلیمی و وجود چشم اندازهای بسیار متفاوت در منطقه ای کم عرض و تاثیرپذیری بسیارکم از شرایط و تغییرات آب و هوایی از سمت شمال(فرایند طبیعی سردی از قطب) از جمله خصوصیات ویژه این منطقه بشمار می رود.

سایت العبید واقع در نزدیکی سرزمینهای اشغالی یکی از سایتهای مهم دوره پارینه سنگی است.العبید از قدیمترین سایتهای عصر سنگ است و فرهنگ بدست آمده در آن را هم افق با فرهنگ الدوان می دانند. قدیمیترین محل مربوط به دیرین سنگی قدیم در ایران در ناحیه خراسان شناسایی و معرفی شده که توسط پروفسور آریائی و تیبالت کشف گردید این ابزار را هم افق با فرهنگ الدوان دانسته اند اما از نامگذاری آن به علت نداشتن ویژگی های فرهنگ الدوان آنها را پیشا آشولین یا قبل از آشولین نامگذاری کردند. گاهنگاری پیشنهادی که براساس بافتار زمین شناختی آثار پیشنهاد شده است در حدود 000/800 سال پیش بر آورد شده است.

در مناطق مختلف توروس (رشته کوهی در جنوب ترکیه ، تقریباً موازی با سواحل شمالی دریای مدیترانه) که دارای آثار استقراری پارینه سنگی هستند، تاکنون آثار مربوط به دوره پارینه سنگی قدیم گزارش نشده است.

در بقیه ایران بقایای مربوط به دوران پارینه سنگی قدیم بسیار محدود است و اغلب در منطقه غرب ایران و در مکانهای روباز یافت شده اند.البته در شرق ایران در مناطقی چون لادیز سیستان هم آثاری بدست آمده است. ابزار بدست آمده از غرب ایران مشخصا مربوط به فرهنگ آشولین هستند. اما تا کنون هیچگونه بقایای انسانی از پارینه سنگی قدیم در ایران یافت نشده است. لرستان، کرمانشاه، آذربایجان، سیستان، فارس، خراسان؟ و کردستان از مناطق مهم وجود فرهنگ آشولین در ایران هستند، عمده ابزار بدست آمده از این مناطق تبردستی های آشولی است که تشخیص ابزار بودن آنها بعضا بسیار دشوار است.

مدارک وشواهد بیشتری مربوطه به دوران پارینه سنگی میانی درایران وجود دارد بیش از بیست مکان باستانی مربوط به این دوران در ایران مشخص گردیده است اکثر این مکانها در رشته کوه زاگرس قرار دارند. مهمترین محل،غار شنیدار در نزدیکی مرز ایران در کردستان عراق می باشد ازاین غاراسکلت های تقریبا کاملی بدست آمد که به گونه نئاندرتال تعلق دارد آثار حیوانی همانند بز، گوسفند، آهو، خروحشی، گراز وحیوانات درندگان از نواحی مختلف بدست آمده است. نسل فیل بنظر می رسد در این دوره از بین رفته بوده باشد ولی کرگدن هنوز در شمال شرقی ایران وجود داشته است.

ابزارو فرهنگ رایج پارینه سنگی میانی را فرهنگ موسترین تشکیل می دهد که این نوع به طور کلی ازغرب اروپا تا شمال آفریقا وخاورنزدیک وآسیای مرکزی گسترش داشته (البته ابزار موسترین یافت شده درآسیای مرکزی بسیار جدیدتر ومربوط به پارینه سنگی جدید پیشنهاد می شود).

قدیمترین نمونه های ابزار موسترین وسایت های موسترین حوزه مورد بحث ازمنطقه لوانت وترکیه گزارش شده اند، محلهای مربوط به این دوران در ایران، درمنطقه کوه های زاگرس در نواحی آذربایجان، کردستان و لرستان،یک محل درمازندران، یک محل درخراسان(با سنت های محلی) وچندمحل درخوزستان واقع شده اند. احتمالا نقاط نزدیک خرم آباد که به صورت غارها و پناه گاه های سنگی درکنار چشمه قرار گرفته اند بهترین نمونه برای ایجاد اجتماعات دراین دوره هستند.

ممکن است صنایع پارینه سنگی میانی که در منطقه غرب توروس یافت شده، نخستین نشانه های حضور انسان در منطقه باشد. کلیه مکانهای پارینه سنگی میانی توروس در ارتفاعی بین 440 تا 1250، در مناطق کوهپایه ای واقع اند که دارای فلاتهای کوچک و دره های کم عرض است. در اطراف این مکانها چشمه های متعددی وجود دارد که مکانی مناسب برای ایجاد استقرارها است.

اكثر آثار به دست آمده از دوره پارینه سنگی جدید در ایران از منطقه زاگرس جمع آوری شده اند و با وجود اینكه درادوات سنگی تنوع زیادی مشاهده می شود. به نظر می رسد كه نحوه زندگی و فن ابزارسازی از دوره پارینه سنگی میانه به جدید، در منطقه زاگرس تدریجی بوده است.

یكی دیگر از ویژگیهای فرهنگی دوره پارینه سنگی جدید، تاثیر ویژگیهای فرهنگی منطقه ای و محلی در نحوه ساخت ادوات و ابزارهای سنگی است. آثار این دوره كه از غاریافته واقع در نزدیكی خرم آباد لرستان به دست آمده اند، قدمتی در حدود سی پنج هزار سال دارند. در خرم آباد، علاوه بر غار یافته از غارهای ارجنه و پاسنگر نیز آثار این دوره به دست آمده است. در غرب ایران در غار خر و پناهگاه سنگی ورواسی نزدیك كرمانشاه نیز آثار دوره پارینه سنگی جدید است.

هر چند به طور دقیق آغاز و پایان این دوره در ایران به روشنی معلوم نسیت، ولی به نظر می رسد در حدود یازده هزار سال پیش این فرهنگ در ایران ادامه داشته تا اینكه سرانجام با شروع دوره فراپارینه سنگی این دوره خاتمه پذیرفته است.

چنین به نظر می رسد که اطلاعات موجود درباره دوره پارینه سنگی جدید ناهماهنگ تراز دوره قبلی آن باشد و برخلاف پارینه سنگی میانه به دشواری می توان وجود دو گروه مجزا را یکی در منطقه زاگرس – توروس و دیگری در سواحل لوانت شناسایی کرد. طی این دوره تولید تیغه و ریز تیغه در هر دو منطقه توروس- زاگرس و مناطق ساحلی لوانت متداول می شود. در هر دو منطقه انواع جدیدتر و متنوع تری ظاهر می شود. تفاوت عمده بین این دو منطقه کوهستانی و ساحلی، نسبت طول و عرض و نسبت عرض به ضخامت در تراشه و تیغه است. این نسبتها در مجموعه های مربوط به سواحل مدیترانه در مقایسه با مجموعه های توروس یا زاگرس بلندتر و نازکتر است.

شرایط اقلیمی در اواخر پارینه سنگی جدید (همزمان با اوایل دوره دوره زمین شناسی هولوسین) دارای پایداری نسبی گشته و همین عاملی برای ایجاد استقرارهای دائم و ایجاد روستاهای اولیه شده است. که در ادامه بحث خواهد شد.

بیدل بیدگلی...
ما را در سایت بیدل بیدگلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pahlevanyo بازدید : 54 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 22:07